معنی झुलसा हुआ - جستجوی لغت در جدول جو
झुलसा हुआ
سوزان، سوخته
ادامه...
سوزان، سوختِه
دیکشنری هندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
झूलता हुआ
لرزش، تاب خوردن
ادامه...
لَرزِش، تاب خُوردَن
دیکشنری هندی به فارسی
झुका हुआ
به طور افتاده، خم شد، افتاده، کج، شیب دار
ادامه...
بِه طُورِ اُفتادِه، خَم شُد، اُفتادِه، کَج، شیب دار
دیکشنری هندی به فارسی